آنان که در عشق الهی به سرحد نهایت می رسند، در عشق زمینی نیز غوغا می کنند.
انصافا چند نفر از ما همچین ادبیاتی رو از مردی به همسرش ، حتی شنیدیم؟
نامه محبت آمیز امام خمینی به همسرش، در فروردین سال 1312 شمسی، که امام عازم سفر حج بودن:
تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم؛ در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم گردیدم، متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آیینه قلبم منقوش است.
عزیزم؛ امیدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. (حال) من با هر شدتی باشد میگذرد؛ ولی به حمدالله تاکنون هرچه پیش آمده، خوش بوده و الان در شهر زیبای بیروت هستم. حقیقتا جای شما خالی است، فقط برای تماشای شهر و دریا، خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراهم نیست که این منظره عالی به دل بچسبد.
در هر حال، امشب، شب دوم است که منتظر کشتی هستیم. از قرار معلوم و معروف، یک کشتی فردا حرکت می کند، ولی ماها که قدری دیر رسیدیم، باید منتظر کشتی دیگر باشیم. عجالتا تکلیف معلوم نیست، امید است خداوند به عزت اجداد طاهرینم، که همه حجاج را موفق کند به اتمام عمل. از این حیث قدری نگران هستم، ولی از حیث مزاج بحمدالله به سلامت. بلکه مزاجم بحمدالله مستقیمتر و بهتر است. خیلی سفر خوبی است، جای شما خیلی خیلی خالی است. دلم برای پسرت [سیدمصطفی] قدری تنگ شده است. امید است که هر دو به سلامت و سعادت در تحت مراقبت آن عزیز و محافظت خدای متعال باشند،....
ایام عمر و عزت مستدام. تصدقت.
قربانت؛ روحالله
تجمع 'لبیک یا خامنه ای' در مرز ترکیه
بدون شرح !
کوکاکولا در دست، مارلبورو بر لب، مرگ براسرائیل
اطلاعیه حزب مشارکت در مورد غزه؟!
انتخابات نزدیک است.
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 2
کل بازدید :37598
رازشب بوها را چه کسی می داند؟ آنها که با مناجات شبانه شان با یاد یارمعطر گشته و فضا را عطرآگین ساختند. راز شب بوها را که می داند؟ شب بوهای ایثار، شب بوهای تقوا و اخلاص، شب بوهای « جهاد و مبارزه ». راز شب بوها را که می داند؟ چه کسی نیاز آنان را در شب راز شاهد بوده است ؟ شب بویی که از فراق خدا سر برخاک نهاده و زار زار، با باران همدل شده بود. شب بویی که در شبهای عملیات، به شوق شهادت سر بر خاک جنون می گذاشت و تا سحرگاه می نالید . راز شب بوها را که می داند؟ چه کسی می تواند احساس شب بو را در شب های نیاز درک کند؟ چه کسی می تواند عشق را و عرفان را از شب بو بیاموزد؟ برای درک شب بو، باید که شب بو شد. باید دست های نیاز را تا خدا بالا برد. باید تا تجلی صبح نالید. برای شب بو شدن باید درعملیات ایثار شرکت جست وازجان گذشت. برای شب بو شدن باید مقیم خلوت شبهای راز شد. باید خدا را فریاد کرد و درراه عشق جانفشانی کرد. آن روز که شب بو« شهید» شد، زمزمه اش در لحظه وداع این بود: « همیشه مرا آبیاری کنید تا سبز بمانم وعطرم سراسر شهررا معطر سازد.» می گفت:« مبادا از یاد من غافل شوید و سلاحم بر زمین بماند. » شبی بیا به یاد شب بوها تا صبح ناله کنیم و شب بو شدن را از خدای شب بوها تقاضا کنیم . بیا به شوق شهادت دست نیاز به سوی خدای شاهد بالا بریم و یک گل شب بوی شهید را واسطه قرار دهیم .
مرگ بر صهیونیسم [43]
یه پوتین یه پلاک [179]
شهر خلخال [123]
خبرنگار مسلمان [134]
..:::خاکریزیـسم:::.. [207]
دانشگاه امام صادق(ع) [69]
عشق علیه السلام [127]
شهید آوینی [29]
نشریه ستاره ها [124]
علامه حسن زاده آملی [125]
کتاب شیعه [72]
ماهنامه هیئت عشاق المهدی [118]
[آرشیو(13)]